سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام باقر و امام صادق عليهما السلام: «هَلِ الدِّينُ إلَّا الْحُبُّ؛ آيا دين جز عشق است؟»(بحار الأنوار، ج66،ص237)
هركس كه تو را شناخت جان را چه كند / فرزند و عيال و خانمان را چه كند

عشق و عاشقي / عشق و محبت / حرف هاي عاشقانه  / عشق و محبت / مطالب اخلاقي  / مطالب عرفاني / تصوف و عرفان / عرفا و متصوفه

ديوانه كني هردو جهانش بخشي / ديوانه تو هردو جهان را چه كند

تازه‌ترین مطالب

مطالب آرشيو شده

مهم‌ترين لينك‌‌ها

اضطراب و بدخلقی و گناه آلودی، نتیجه دین گریزی(1)
دعوت به عبرت گیری خشونت ورزان از خلق رحمانی نبوی
واسطه گری در امر ازدواج به شیوه های مدرن
یک گفتگوی عاشقانه سیاسی
چاره اساسی عشق به جنس مخالف
عشق ورزی مرهم درد نگرانی و نومیدی
فلسفه برگزاری نماز به شکل رایج
بدعت عید الزهراء به مناسبت نهم ربیع الاول
شب قدر شب تقدیرات عاقلانه و عاشقانه
چه کار کنیم؟
چطوری حال کنیم؟
ابزار دوام عاشقی
چگونه عاشقی کنیم؟
کارنامه یکسال عاشقی
عشق در وبلاگ نویسی
[همه عناوین(116)][عناوین آرشیوشده]

عشق به خدا
عشق و اهل بیت
عشق و زن
عشق و اخلاق
عشق به اهل سنت
عشق به اهل کتاب
عشق به کافران
عشق به بدکاران
عشق به مخالفان
عشق و دین
عشق و تصوف
عشق و اندوه
عشق و دعا و نماز
عشق و آرامش و رضا
عشق و مرگ
عشق و دنیا
عشق و گناه
آواهای عاشقانه
نظریه ولایت فقیه،‏ اخلاقی یا غیر اخلاقی
اسلام و مدرنیته
کج اندیشی های دینی
لیست مطالب آرشیوه شده وبلاگ
ماهیت عشق

 

  آفت تأخیر در ازدواج

 

به تصور من وقتی دختر به سنی حدود 18 سال رسید، باید ازدواج کند. در حدود این سن به اوج طراوت و زیبایی می رسد و توقعات کمتری دارد و پسران نیز حدود 25 سالگی یعنی با حدود 7 سال تفاوت شروع به همسریابی می کنند و بنابراین پسران مجردی که بیش از این سن داشته باشند، کمتر می مانند. به این ترتیب، دختران در سن یاد شده، شانس بهتری برای یافتن شوهر کفو و مناسب خواهند داشت؛ اما هرچه بیش تر تأخیر کنند، هم شانسشان برای ازدواج موفق کمتر می شود و هم از طراوت و زیبایی اشان کاسته می شود و پسران کمتری تمایل به ازواج با ایشان نشان می دهند. تأخیر در ازدواج برای هم دختر و هم پسر و البته بیش تر برای دختر آفات فراوانی دارد که سرخوردگی و تنهایی و نومیدی از آن جمله است. متنی که اینک ملاحظه می کنید، نامه ای در زمینه آفت رد کردن توهم آمیز خواستگاران و تأخیر در ازدواج و نیز پاسخی است که به آن نامه داده شده است.

1. متن نامه

سلام استاد، نمی دونم چرا، اما دلم می خواد از گذشته و نگرش و افکارم براتون بگم. البته یکی از دلایلش اینه که می خوام بدونم خدا کجای زندگی من است و چقدر من وهم زده بوده ام و چقدر می تونه کارها و شرایط من به خاطر نگاه خاصم به زندگی و مدام در جستجوی خدا بودنم بوده. گر چه همیشه غرق در گناه بوده ام و این مسیر زندگی را افتان و خیزان و لنگ لنگان و بسیار کند طی کردم که البته بخش عظیم کند پیش رفتن آن به دلیل حوادثی بود که اتفاق افتاد برای خانواده که من به آن برهه کاری ندارم.

استاد از دوم راهنمایی زیاد خواستگار داشتم؛ از بهترین های محله مان بچه تحصیل کرده های زیبا؛ با این که من زیبا نبودم؛ اما استاد نمی دونم چه چیزی باعث می شد که آنها به من جذب شوند. هر کدام از دوستانم اگر برادری، دایی و یا عموی داشت خواستگاری کرد. ما پایین شهر ... زندگی می کنیم ، و سطح مالی مان درگذشته مثل بالا شهری های متوسط بود؛ اما چندین بار پیش آمد که با مامان و یا کس دیگری که رفته بودیم ... اونجا آدمای خیلی متشخص جذب می شدند و توی خیابون و یا بیمارستان خواستگاری می کردند. از بچه پولدارای بالای شهر با این که به اونا هم خیلی نمی خوردم. یا اگر خونه خاله ای کسی می رفتیم همسایشون خواستگارم می شد و یا چی میدونم اگر از مغازه فامیلی می گذشتیم و خریدی می کردیم، بعدن خبرش می آمد که فلانی از همکارانشان پرسیده، قبول می کنه یا نه؟

یا در دوره کارشناسی با این که بین دبیرستان تا دانشگاهم خیلی فاصله افتاد و من از بچه های همکلاسیم که مجرد بودند، بزرگتر بودم و آنها برای انتخاب شدن بهتر بودند و جوانتر، اما باز هم پسرهای کلاس مان دنبال راهی بودند برای ارتباط. وای درباره یکی از اساتیدمان که خیلی اشتباه کردم؛ بماند دوست ندارم در موردش زیاد صحبت کنم؛ بد خرابکاری کردم؛ خیلی کله شق بودم؛ دیوونه بودم؛ برام هیچی اهمیت نداشت. یک آدم ساده ای که رو راسته توی همه چی و احساس استغنا می کنه از این که بخواد کسی رو جذب کنه دنبال هیچی نیست براش مهم هم نیست که برای دیگران سوء تفاهم ایجاد نکنه میگه، چه اهمیتی داره بزار دیگران هر چی می خوان فکر کنن! و تازه وقتی که می یومدن سمتم، ناز می کردم، فاصله می گرفتم، خیلی زیاد نمی دونم چرا؛ مثلا در حالی که برام اهمیت داشت، و کمی جذبش شده بودم (استادمو می گم)؛ اما بر عکسش وانمود می کردم. خیلی خرابکاری کردم بیشتر از این دربارش حرف نزنم بهتره.

اما الان فکر می کنم که طی این یک سال خیلی تغییر کردم. نمی دونم در مرحله فکر که لا اقل تغییر کردم. عمل و نمی دونم، حالا، حالا.

جالب برای من اینجاست که من همچین زیبایی ندارم، و خانواده ام هم فقط توی شهرک خودمان مطرح هستند؛ نه بیرون و خیابان و دانشگاه. چی باعث این همه جذب می شد؟

وقتی به گذشته فکر می کنم، می بینم من از همان دوران ابتدایی حزنی عجیب همراهم بود که خیلی شدید بود. درباره این که خدا که هست و چه هست و دنیا کجاست و من کیم و این خزن با من بود. همیشه در دوران راهنمایی آرزوی شهادت داشتم. فکر می کنم لبنان در آن زمان جنگ بود، حال عجیبی داشتم. انگار روی زمین نبودم. بهشت رو در اون دوران حس کردم که باید چه باشد. خیلی خوب بود. حسرتش گاهی به دلم می یاد. یک مدتی شده بودم مصداق «به دریا بنگروم دریا ته بینم* به صحرا بنگروم صحرا ته بینم* به هر جا بنگروم کوه و در و دشت* نشان از قامت رعنا ته بینم». خیلی از معلم هام مرا به نحوی تحلیل می کردند و حتی گاهی با بچه ها  پشت سرم دربارم حرف می زدند. من بچه ی درس خونی نبودم نمراتم خیلی افتضاح بود. استاد متوجه می شید می خوام چی بگم؟ می خوام بگم که آن همه که دیگران جذب من می شدند، به خاطر حال خاصی بود که داشتم و آن حال در نگاهم کاملا پیدا بود. مرا جذاب کرده بود؛ اما از طرفی ذهنم، نیز مسخر همان حال بود. وقتی به ازدواج فکر می کردم، می گفتم یکی می خوام مثل دکتر چمران. از دکتر چمران این که موقعیت علمی ایشان چی بوده، چیزی نمی دانستم؛ اما همین که فردی بوده بسیار عارف و عاشق خدا و رئوف به یتیمان و دیگران جذابش کرده بود برایم. برای همسر ایده آلی که در ذهن خودم داشتم چیزی کنار می زاشتم؛ مثلا مامان بابا که مسافرت می رفتن، سوقات که می یاوردن، من برای او یک چیزی برمی داشتم و می زاشتم کنار؛ و حتی رفتم و براش انگشتر خریدم نگین دار و هر جا که مسافرت زیارتی می رفتن،  به مامان می دادم، دستشون کنن و واقعاً از خدا می خواستم که کسی رو برام به همسری برگزیند که در نظر او بهترین باشد. این برام مهمه استاد. این که من از خدا خواستم؛ و به خواستگارام می گفتم نه؛ استاد یعنی من خیال بافتم؟ انگشتری که گرفتم نوعی عهد بود با خدا، به نشان این که کس خاصی رو می خواستم و حتی براش گل کاشتم.

پیش دانشگاهی که بودم با شعر مولا نا خیلی حال می کردم. «نی نامه»، دادمش برام خطاطی کردن به این امید که آره، من از خدای خودم خواستم و این و هم می نویسم که اگر او بخواهد، این نیز وسیله ای باشد برای این که دیگران بدانند درد من چیست و راهی برای یافتن کسی مانند خودم باشد.

استاد یعنی خدا اصلا صدای منو و این کارهای منو و ذهن منو گر چه که پر گناه بودم، در نظر نداشته؛ آخه من با تمام وجود الهام او را دریافت می کردم، خیلی قشنگ بود، و کاملا واضح بود.  این که چه ها بود بماند؛ و من با تمام وجود باور داشتم آن الهام را، که از سوی او است؛ به من وعده نور داده شده بود، من خیلی بد کردم؛ اما خدا رئوف است و غفور و رحیم و بزرگ و مهربان. استاد من الان بشینم به گذشته خودم و کارام بخندم و فکر کنم که وهم بوده؟ نه آخه وهم نبود. به خودش قسم احساس می کنم، تفاوت وهم با الهام یقینی را می توانستم بفهمم. البته قبلا بیشتر این حالت بود. مهم نیست. نه مهم نیست. مهم اینه که اون بپذیرتم و کاش اگر خیلی من بد عمل کردم مرا ببخشد!

استاد برام دعا کنید! مرا هم راهنمایی کنید. اگر جای شما می بودم، شاگردم را راهنمایی می کردم، و راه کسب کمالات و علم را به سوی خدا برایش روشن می کردم. اگر شاگرد حرف گوش کنی، می داشتم هر برنامه های که برایش لازم بود، به او توصیه می کردم. بهش امید می دادم همه چیز که ازدواج نیست. مخصوصا برای کس دیوونه ای مثل من.

دکتر ... رو خیلی دوست دارم خیلی خوبن. ایشان هم ازدواج نکردن؛ اما همیشه سر زنده و شاد و رو به راهن و عاشق خدا. شبیه شما. البته اگر درست فهمیده باشم، شما مهربان ترید و بیشتر به خلق خدا می اندیشید و خطر هم زیاد می کنید و داد می زنه که عاشقید. خیلی عاشقید. آرزو می کنم به بهترین مقامات الهی برسید.

شاگرد و ارادتمند همیشگی شما

2. متن پاسخ

به نام خدا و با سلام

تصور من این است که شما نباید به ذهنیات خودتان متکی باشید. شما نباید در آسمان خانه بسازید. شما باید واقعیات خانواده و شخص خودتان را به درستی درک کنید و بر اساس آن برای آینده خود برنامه ریزی کنید.

مشکل و آفت شما، فرو رفتن در اوهام خودتان و استبداد به رأی و نپذیرفتن توصیه های خیرخواهانه والدین و خویشان و دلسوزان بوده است.

چاره مشکل شما این است که باید خود را تسلیم راهنما و مشاوری امین و عالم و دلسوز و با تقوا کنید و طبق توصیه ها و سفارش های او عمل نمایید. این راه بی رهروی خضر شما را به سرزمین مقصود نخواهد رساند؛ بلکه به ناکجاآباد خواهد برد.

شما می توانید از یک مشاور کمک بگیرید. سرگذشت و حالات و مسائل خود را به او عرضه نمایید و هرگونه که او توصیه کرد، عمل کنید و گرنه به پوچی و هیچی می رسید و معلوم نیست که سرانجام خوبی داشته باشید. تردیدی نداشته باشید که اگر با اتکای به توهمات خود بخواهید زندگی و سرنوشت خود را رقم بزنید، همین حسرت ها و افسوس هایی را که هم اکنون دارید، افزون تر خواهید داشت.

تلقی من این است که ضروری ترین اقدام در زندگی هر جوانی تسریع در ازدواج است. هر جوانی به شدت نیاز به همسخن و همراه و شریک زندگی دارد. نباید تصور کرد که این تنهایی برای جوان قداست دارد. در این تنهایی ها این خدا نیست که توی دل شخص جای می گیرد. شیطان و هوا و هوس آدمی را آسوده رها نمی کند. نیازهای جنسی چیزی نیست که بتوان آن را با چیز دیگر تأمین کرد. مهم ترین عامل این تنهایی ها عدم ازدواج است. ما نباید خودمان را بازی بدهیم.

پیشنهادم این است که با شخصی که حد اقل به طور معمولی مذهبی باشد و نمازش را بخواند و تندخو نباشد و شما را درک کند، ازدواج کنید. هیچ شرط دیگری هم قائل نشوید. شما نمی توانید دنیا را بهشت کنید. نباید با ایده آل ها و خیالات زندگی کرد؛ بلکه باید با واقعیات کنار آمد و روی زمین واقعی خدا زیست.

از من هم ایده آل نساز. ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی. من بیش از آن گناهکارم که تصور می کنید. من همواره در معرض گناهم و تا حالا هم اگر لطف خدا نبود، معلوم نبود، چه عاقبت سوئی نصیبم شده بود. بعد از این هم هیچ مشخص نیست.

خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر فرماید.


 
   نويسنده:   قلبی خواهان عشق

نظرهاي شما ( )

 (جمعه 90 مرداد 14 ساعت 6:33 عصر)

 

صفحه اول | ایمیل |   RSS  

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او می‏خواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزه‏جویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند:‏ «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام می‏دهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام‏(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او می‏کوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزه‏های دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله

 

شمار بازدیدها

امروز: 112 بازدید
دیروز:
51 بازدید
کل بازدیدها:
1030288 بازدید

 

معرفی

 

دسته بندی مطالب

 
لینک های پاسخگو به پرسش های دینی
بانک پرسش و پاسخ واحد پاسخ به سئوالات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی | بانک پرسش و پاسخ دانشجویی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها  |  بانک پرسش و پاسخ مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه |  پایگاه پرسمان قرآنی | ستاد پاسخگویی به مسائل مستحدثه دینی | بانک پرسش و پاسخ موسسه تحقیقاتی ولی عصر عج | بایگانی پاسخ های مرکز تحقیقات علوم اسلامی پایگاه حوزه نت | بانک پرسش مؤسسه در راه حق | بانک پرسش و پاسخ موسسه تحقیقاتی ولی عصر عج | بانک پرسش و پاسخ ستاد اقامه نماز | بانک پرسش و پاسخ ارتباط شیعی | بانک پرسش و پاسخ مرکز پژوهشهای اعتقادی  به زبان عربی | بانک پرسش مرکز اطلاع رسانی امام مهدی عج الله تعالی فرجه  | بانک پرسش مرکز تخصصی امامت و مهدویت  |  بانک پرسش ها و پاسخ های قرآنی پایگاه موج نور
 
لینک های وبلاگ ها

عاشق آسمونی
فصل انتظار
بسیجی 57
پرسه زن بیتوته های خیال
لحظه های آبی
زمزمه لحظات زندگی
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
نمازخانه بوستان بهاره
دست خط ...
لنگه کفش
سیب سرخ
عاشقان
اگه باحالی بیاتو
فرزانگان امیدوار
(( همیشه با تو ))
زمینیان آسما نی
خدمات فرهنگی و کامپیوتری قائم رایانه
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
اعتقادات و باورهای دینی
مهاجر
مدهامتان: علوم و معارف قرآن و حدیث
جلوه او
منتظر ظهور
هو اللطیف
صبح مشتاقان
*پرواز روح*
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند)
بندیر
یاران در حریم یار
پرورش شتر مرغ
همه برای یکی یکی برای همه
عاشقانه می گویم
نهان خانه ی دل
بی عشق!!!
پرواز تا یکی شدن
دل ‏تنگی
حبل المتین
قرآن درمانی
خندون
اخبار و مطالب خواندنی
پایگاه اینترنتی دیتا
هم نفس
همسخن
آخرین روز دنیا
هه هه هه.....
حنا، دختری با مقنعه
معراج ستاره ها
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
آل یس
مهر بر لب زده
کلبه تنهایی
دختری در راه آفتاب
.:: رایحه ::.
دانشگاه آزاد الیگودرز
پژواک
یاران
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد
یک کلمه حرف حساب
عشق الهی
شب و تنهایی عشق
هیات محبان بقیةالله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
دریـــچـــه
عشق در کائنات
روانشناسی آیناز
آوای قلبها...
صفحه پزشکی عمومی
امام مهدی (عج)
اسوه ها
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
خبر روز
تکنولوژی کامپیوتر
یادداشتها و برداشتها
ستاره
جاده خاطره ها
پرسپولیس زلزله
ما صاحبی داریم
.: شهر عشق :.
سکوت سبز
عشق یار
پرنسس زیبایی
رنگارنگه
قصه بچه بسیجی
گنجینه
دخترک
سین جیم های اخلاقی
رمز موفقیت
دنیای من پر از عکس و حرف نگفته
عکس سرا- فقط عکس
گل نرگس...مهدی فاطمه
فقط خدا را عشقه
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
واژه های انتظار
منطقه آزاد
اخرین سکانس -مجموعه شعرهای من-
اهل همین نزدیکیا ...
یادداشتهای فانوس
دوست یابی نرم افزار دوست یابی ویژگی های یک دوست
یادداشتهای من
دست نیاز ....
یک
فضول نامه
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
دلداده
ایحسب الانسان ان یترک سدی
رازهای موفقیت زندگی
یاد ارباب حسین علیه السلام
تازه ترین ها
رند
طوفان زده دشت جنون
آسمانی
کسب درآمد اینترنتی
کسب درآمد اینترنتی
بانو
وبلاگ تخصصی فیزیک
برادران شهید هاشمی
پاک دیده
آدمک ها
فطرس
اسطوره عشق مادر
جاء الحق و زهق الباطل
نور
یا قائم آل محمد(ص)
پنجره چهارمی ها
اتاق ابی
حرم دل
توشه آخرت
جزتو
شورعشق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
ساحل نشین اشک
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
عطش
پیمان دانلود
کبوتر نامه بر
جک ، اس ام اس و عکس در خنده سرا
اس ام اس جدید/ پـَـــ نَ پـَـ/ پیامک جدید
کلبه تنهایی
نفس
ثقلین
السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
آدم و حوا
تریبون آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
شهید قنبر امانی
نه/ دی/ هشتاد و هشت
وبلاگ هواداران نیوشا ضیغمی دختر آفتاب
لنده، سلیمان شهرویی
ماه ومهر
شبکه های کامپیوتری رجیستری ویروس نویسی
.: هواداران دو آتیشه ی استقلال :.
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
مکاشفه مسیح
ساحل آرامش
گلی از بهشت
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها
بزرگترین لینک باکس
آ ینه
وبلاگ همه کاره
بهونه های بارونی
مثلث یک ضلعی
برنامه ریزی روستایی در ایران
کلان شهر
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
هلو
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کیمیا
ایران من
اخراجیها
یاوران مهدی عج دهکده آگهی
سایت محمد رضا آقابیگی
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
سرباز سبز امام خامنه ای
هیئت
همه چیز از همه جا
حباب زندگی
ثانیه
تفاوت!
لپ تاپ
به دادم برس
هر چی تو بخوای
مهربانی
زمزمه تنها
ستاره خاموش
دوستان همدم
دست نوشته
نوستالوژی دل ....
خبر هفته
حرفهای آسمانی
صدای راوی
وحی منزل
حرفهای آسمانی
نفحات

حدیث عشق
جاوا کده
سکوت پرسروصدا
خفن نت
نگاهی دیگر
شب‏های مهتابی ـ شب های غمبار زینب(س)
انجمن علوم مهندسی پلیمر و شیمی ایران
لبیک شاه علقمه
خفن
چشم انتظار
مسافر آسمان
مسجد پیامبر اعظم(ص) شهرک شهید محلاتی
تاریخ تولد : 07/01/1386
وحیده
خط بارون
محمد امیدواری ابرقویی
لــعل سـلـسـبیــل
اخبار دنیای عشق
صل الله علی الباکین علی الحسین
تنها عشق منی
تراب
پر شکسته
خوش مرام
زورخانه بابا علی
فدایی سید علی
سکوت عشق
صدای آشنا و دل امیدوار
انتظار نور
برو بچه های ارزشی
جالب و دیدنی...!!!
وکیل دادگستری و مشاور حقوقی
عشق سرخ
مقاله های تربیتی
ndayeeshgh
Sea of Love
وبلاگ گروهی ائمه اطهار
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
هیئت حضرت علی اکبر(ع)
سرخ بی نهایت
گنجینه
حفاظ
شیدایی
تخته سیاه
mansour13
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h
موهیول
زندگی با عشق معنی پیدا میکند
روان شناسی کودک
آوای ققنوس
دوباره سبز می شویم...
آرزوی وصــــــال
پیام ها و پیامک های زیبا
عکس میخوای کلیک کن
شهیدالسید عباس الموسوی
*به اسبفروشان خوش آدید*
صدای پای آب
امپراتوری هخامنشیان
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
عطاری عطار
نان ، عشق ، موتور هزار
مذهب
امام حسین (ع)
دانستنیها
همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
خانه سلامت
موجودات زنده
حاج جمال
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
عکس
عــــشقـــــولـــــک
آسمان سرخ
گلهای د نیا
تفسیر آیات مهجور
یا زهرا(س)
پری دریایی
رد پای...
به دلتنگی هام دست نزن
چه زود دیر میشه
همولایتی
اسمس بارون
عاشقانه
نورهدایت
جیگر نامه
امیدزهرا
دیونه باران
صبح دیگری در راه است ....
* امام مبین *
فلورانس مهربون
دوستانه
مهرکجاست
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
حرف های قشنگ
گل پیچک
قـــــــقــــــــنــو س
مشکلات جنسی
رویاهای یک معلم